آتش ستیزان(ایمنی وآتش نشانی)

ایمنی ،آتش نشانی وخاطرات

آتش ستیزان(ایمنی وآتش نشانی)

ایمنی ،آتش نشانی وخاطرات

پایبندی به اصول‌

یکی از ویژگی های شخصیتی امام حسین علیه السلام ، پایبندی آن بزرگوار به اصول و

بنیادها می‌باشد . این ویژگی را می‌توان در وصیت وی به برادرش محمد حنفیه درک

 نمود که فرمود : من این قیام را نه از روی خودبینی و سبک‌سری می کنم‌ ، نه قصد

 طغیان دارم و نه آهنگ تبهکاری در سر و نه ستمگری را در خود می‌پرورانم‌ ، بلکه

 تنها هدف من آن‌است که در میان امت جدم خواستار اصلاح شوم . با این حرکت خود

می‌خواهم به معروف فرمان دهم و از منکر بازدارم ‌ .   هر کس بر پایه حق از من

 پذیرا شد ،  خدا به حق بسی شایسته‌تر است و هر کس نپذیرفت‌ ،  چنان در آهنگ

 خود پایداری کنم که خدا میان من و آن گروه به حق قضاوت فرماید ،  که او از

 همه داوران بسی بهتر است ‌ . 

 این سخنان صریح را در کاخ فرمانداری و در مرکز حکومت و سرسرای قدرت

 بی‌هیچ پروا و هراسی بیان کرد . با قلبی استوار و شجاعتی بی نظیر و با پشت‌گرمی

 به اصول اعتقادی و پایداری در مکتب ‌ .

روی دریا خز نشیند قعر دریا گوهر است

دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست،دود از این بالا نشستها مقامی را نیافت ، جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالا تر است ، روی دریا خز نشیند قعر دریا گوهر است

توصیف زیبای ملاصدرا

خداوند بی‌نهایت است و لامکان وبی‌زمان
 
 اما به قدر فهم تو کوچک می‌شود
 
و به قدر نیاز تو فرود می‌آید
 
و به قدر آرزوی تو گسترده می‌شود
 
و به قدر ایمان تو کارگشا می‌شود
 
و به قدر نخ پیرزنان دوزنده باریک می‌شود...
 
پدر می‌شود یتیمان را و مادر
 
برادر می‌شود محتاجان برادری را
 
 همسر می‌شود بی‌همسرماندگان را
 
 طفل می‌شود عقیمان را
 
امید می‌شود ناامیدان را
 
 راه می‌شود گمگشتگان را
 
نور می‌شود در تاریکی ماندگان را
 
 شمشیر می‌شود رزمندگان را
 
 عصا می‌شود پیران را
 
 عشق می‌شود محتاجان به عشق را
 
...
 
خداوند همه چیز می‌شود همه کس را...
 
 به شرط اعتقاد، به شرط پاکی دل، به شرط طهارت روح، به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
 
بشویید قلب‌هایتان را از هر احساس ناروا
 
و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
 
و زبان‌هایتان را از هر گفتار ناپاک
 
و دست‌هایتان را از هر آلودگی در بازار...
 
و بپرهیزید از ناجوانمردی‌ها،ناراستی‌ها، نامردمی‌ها!
 
چنین کنید تا ببینید خداوند چگونه
 
بر سفره شما با کاسه‌ای خوراک و تکه‌ای نان می‌نشیند
 
 در دکان شما کفه‌های ترازویتان را میزان می‌کند
 
و در کوچه‌های خلوت شب با شما آواز می‌خواند...
 
مگر از زندگی چه می‌خواهید که در خدایی خدا یافت نمی‌شود ...

دوره ارزانی ست

چه کسی میگوید



که گرانی اینجاست؟



دوره ارزانی ست



چه شرافت ارزان،



تن عریان ارزان،



و دروغ از همه چیز ارزان تر



آبرو قیمت یک تکه ی نان



و چه تخفیف بزرگی خورده ست



قیمت هر انسان...

من نمی توانم نفهمم....


نه...

من دیگر ناله نمی کنم ، قرنها نالیدن بس است

می خواهم فریاد بزنم!

اما اگر نتوانستم سکوت می کنم

خاموش بودن بهتر از نالیدن است ...



-----------------------------

به من بگو نگو ، نمی گویم؛

اما نگو نفهم ، که من نمی توانم نفهمم

من می فهمم!!

« دکتر علی شریعتی »

حقیقت و مصلحت ...

همیشه مصلحت، روپوش دروغین زیبایی بوده است تا دشمنان حقیقت، حقیقت را در درونش مدفون کنند و همیشه مصلحت تیغ شرعی بوده است تا حقیقت را رو به قبله ذبح کنند که مصلحت همیشه مونتاژ دین و دنیا بوده است.

. . . آنچه گفتنی است حقیقت است،

 راست می گویی، خوب تحلیل کردن  کاملاً نظریه اسلام است اما . . . مصلحت نیست.

این منطق کیست؟

 این منطق مصلحت اندیش و منطقش، دشمن و مخالف علی است و با همین ابزار و ضربه است که علی خانه نشین می شود.
خالد بن ولید جنایت کرده است. مالک بن نویره را کشته و همانجا با زنش هم بستر شده است پس باید حد بخورد اما مصلحت نیست!

عبدالرحمن بن عوف پول پرست و تجملی و اشرافی است و باید کنارش زد اما مصلحت نیست!
بنی امیه در تمام طول حکومتشان جنایت کردند و از درون به اسلام ضربه ها زدند اما قوی هستند باید به آنها پست داد، خشونت مصلحت اسلام نیست!!!!

مصلحت نیست، مصلحت نیست، مصلحت نیست.

آری حقیقت نیست اما مصلحت است ، حقیقت است اما مصلحت نیست، این است شعار تشیع مصلحت .

من که تمام عمر شاهد قربانی شدن و پایمال شدن حقیقتها بوسیله انسانهای مصلحت پرست بوده ام در مورد مصلحت عقده پیدا کرده ام و اعتقاد یافته ام که:


هیچ چیز غیر از خود حقیقت، مصلحت نیست.

عزت و ذلت ...

به راستی ، چرا عده ای فکر می کنند که می توانند عزیزی را ذلیل کنند !!! ؟ و یا ، چرا عده ای تلاش می نمایند ، ذلیلی را عزت بخشند !!! ؟

زهی خیال باطل !!!

که عزت و ذلت افراد در ید قدرت کسی دیگر است !!!

به این روایت توجه کنید :

روزی فرشته ای از سوی درگاه حق ، بر گروهی نازل شد  که با توسل به هر حیلت و مکری  تلاش می نمودند ، مومنی را که در نزد خدای متعال ، از عزت و منزلتی برخوردار بود ، ذلیل کنند !!!  و به جای او ، سرتاپا گنهکاری که از فرط ذلت ، رانده آستان ایزدی بود را عزت بخشند !!!

حامل وحی الهی بانگ برآورد که : ای کوردلان فریبکار ، بیهوده تلاش می نمائید !!!

اگر خدا اراده کند کسی را عزت دهد ، هزاران برابر تعداد شما نمی توانند او را ذلیل کنند و نیز اگر اراده حق بر ذلت کسی باشد ، همان تعداد قدرت و یارای عزت بخشیدن به او را نخواهند داشت .  

پس ، به اراده حق تعالی گردن نهید که (( یدالله فوق ایدیهم ))

برگرفته از وبلاگ استاد چمنیان

خدایا تقدیر مرا خیر بنویس

خدایا تقدیر مرا خیر بنویس

آنگونه که آنچه را تو دیر می خواهی من زود نخواهم

 و آنچه را تو زود می خواهی من دیر نخواهم

ادامه مطلب ...